دیروز غروب که کلی سیم بهم وصل بود و روی تخت اورژانس دراز کشیده بودم سعید چشمهاش پر از اشک شد. گفت فاطمه تو رو از دست ندم یکوقت.

چشمهام رو بستم و لبخند زدم؛ قشنگ نیست یکی دلشوره ی نبودنتو داشته باشه؟ یکی که کلی آدم دوستش دارن وسط شلوغیهاش چشمش به نبودن تو هست.

چشمهای سرخش همه عمرم یادم می مونه؛ دستهاش که از دیدن نوار قلبم یخ کرد یادم می مونه. در برابرش خلع سلاح میشم. نمیشه دوستش نداشته باشم:)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Brandon معرفی بهترین مراکز خدماتی ، درمانی ، تفریحی تولید کننده سود پرک میزبانی وب سرور پارسه ناب زیست تامین کننده انواع بلوئر _ دیفیوزر _ پکینگ مدیا و .. 09126218533 لبخند ماه دفتر مهندسی نقشه کشی طراحی ساختمان اصفهان باربری و اسباب کشی ایمن هوشمند سازي Angular Tutorial In Persian